دردانه من و بابا حمیددردانه من و بابا حمید، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

دردانه مادر

تکامل

به نام خداوند بزرگ و مهربان پسر گلم امشب هزاران بار خدارو شکر کردم. نمی تونی تصور کنی چه حسی دارم. امشب بارها اشک تو چشمام جمع شد. تمام خستگیهام در رفت. پسرم عزیزم دلبندم امشب خیلی ناگهانی چهار دست و پا رفتی. چقدر بانمک این کارو انجام میدی. خودت از ما بیشتر ذوق زده میشی. انگار دوست نداشتی سینه خیز بری. اون مرحله رو جا گذاشتی و وارد این مرحله شدی.   خدایا عجب قدرتی تو وجود بنده هات گذاشتی. خدایا عظمت و قدرتتو شکر. آرادم چند روزه به صورت خیلی مبهم عمه مامان و بابا میگی. اکثر اوقات سه تارو پشت سر هم میگی اما وقتی گریه می کنی مامان رو تنها میگی.     اینجا خونه آقا جونته دوست داری سرپا بایستی ...
12 مهر 1394
1